زاغکی روی درخت نشسته بود و چیز برگر می خورد. روبهی آمد و گفت: ایول چه بالی، چه دمی، عجب تیریپ خفن سیاهی، مشکی رنگ عشفه، یه آواز بخون حال کنیم. زاغکه ساندویچشو میزنه زیر بغلش و می گه: برو داداش، من خودم کلاس پنجمم
با سلام خدمت خوانندگان عزیز وبلاگ به علت ف ی ل ت ر شدن قسمتی از وبلاگ از این پس وبلاگ را از آدرس زیر دنبال کنید http://persianjok2.blogspot.com
برچسبها: حیوانات
طراحی پوسته: Hoctro
اصلاح پوسته: بلاگر فارسی
0 نظرات:
ارسال یک نظر