tag:blogger.com,1999:blog-8715792774988627682024-02-07T04:27:40.760-08:00جوک و اس ام اس دست اول ، طنز ، لطیفه ، شوخی ، خنده ، جدید ، بروزبا سلام خدمت خوانندگان عزیز وبلاگ به علت ف ی ل ت ر شدن قسمتی از وبلاگ از این پس وبلاگ را از آدرس زیر دنبال کنید http://persianjok2.blogspot.comUnknownnoreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-91681266290835201192009-02-27T20:57:00.000-08:002009-04-08T05:34:21.398-07:00ماجرای گروه 99پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست.<br />روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید.<br />به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.<br />پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’<br />آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.<br />ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم.<br />بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…’<br />پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد.<br />نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!!<br />اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.’<br />پادشاه با تعجب پرسید: ‘گروه 99 چیست؟؟؟’<br />نخست وزیر جواب داد: ‘اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست،<br />باید این کار را انجام دهید: یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید.<br />به زودی خواهید فهمید که گروه 99 چیست!!!’<br />پادشاه بر اساس حرف های نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند..<br />آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد.<br />با دیدن سکه های طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت.<br />آشپز سکه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه؟؟؟<br />آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولی واقعاً 99 سکه بود!!!<br />او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست!!!<br />فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوی سکه صدم کرد. اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد؛<br />اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد!!!<br />آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی دیگر بدست آورد<br />و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند.<br />تا دیروقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد<br />که چرا وی را بیدار نکرده اند!!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند؛<br />او فقط تا حد توان کار می کرد!!!<br />پادشاه نمی دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.<br />نخست وزیر جواب داد: ‘قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه 99 درآمد!!!<br />اعضای گروه 99 چنین افرادی هستند: آنان زیاد دارند اما راضی نیستند.Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-37690957279702689492007-09-23T04:58:00.001-07:002009-04-08T05:34:25.296-07:00از ترکه ميپرسن: وقتي امام زمان بياد چي ميشه؟ ترکه ميگه: همه چيز خوب ميشه، همه نمازخون ميشن، همه مهربون ميشن، همه پولدار ميشن، ميشه مثل زمان شاهUnknownnoreply@blogger.com0