tag:blogger.com,1999:blog-8715792774988627682024-02-07T04:27:40.760-08:00جوک و اس ام اس دست اول ، طنز ، لطیفه ، شوخی ، خنده ، جدید ، بروزبا سلام خدمت خوانندگان عزیز وبلاگ به علت ف ی ل ت ر شدن قسمتی از وبلاگ از این پس وبلاگ را از آدرس زیر دنبال کنید http://persianjok2.blogspot.comUnknownnoreply@blogger.comBlogger8125tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-37311950481887406732009-01-15T02:21:00.000-08:002009-04-08T05:34:21.686-07:00سالگرد ازدواجنگاه من به روز سالگرد ازدواجمان همانند نگاه یک گوسفند است به روز عید قربانUnknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-16918253463278323402008-12-01T11:46:00.000-08:002009-04-08T05:34:21.994-07:00فرشتهمرد داشت در خيابان حركت مي كرد كه ناگهان صدايي از پشت گفت:<br /><br />- اگر يك قدم ديگه جلو بري كشته مي شي .<br /><br />مرد ايستاد و در همان لجظه اجري از بالا افتاد جلوي پاش.مرد نفس راحتي كشيد و با تعجب دوروبرشو نگاه كرد اما كسي رو نديد .بهر حال نجات پيدا كرده بود . به راهش ادامه داد .به محض اينكه مي خواست از خيابان رد بشه باز همان صدا گفت :<br /><br />- ايست<br /><br />مرد ايستاد و در همان لحظه ماشيني با سرعت عجيبي از جلويش رد شد .بازم نجات پيدا كرد .مرد پرسيد تو كي هستي و صدا جواب داد من فرشته نگهبان تو هستم . مرد فكري كرد و گفت :<br /><br />-پس اون موقعي كه من داشتم ازدواج مي كردم تو کدوم گوري بودي ؟<br />از وبلاگ <a href="http://sargollii.blogfa.com/">سارگل و روزگار بی شوهری</a>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-90791841283219872202008-11-25T21:23:00.000-08:002009-04-08T05:34:22.154-07:00انشا خود را در مورد موضو عزدواج آغاز می كنم<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjYzUr0GhP0oU8WHutdiobwLZGPsvx0A7YQu5g6lyqwIK5VXcG-t-XClDjN0WLVqFLE3s44a6iGWCRkVzJlmzRwRhAgnHaOZaPpcuArnK9eq468RorHCfhO5jYrqY28MF5-lGQmQIKD6Al8/s1600-h/wedding.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" height="200" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjYzUr0GhP0oU8WHutdiobwLZGPsvx0A7YQu5g6lyqwIK5VXcG-t-XClDjN0WLVqFLE3s44a6iGWCRkVzJlmzRwRhAgnHaOZaPpcuArnK9eq468RorHCfhO5jYrqY28MF5-lGQmQIKD6Al8/s200/wedding.jpg" width="200" /></a><span style="font-family: Times; font-size: 32px;"><span style="border-collapse: collapse; font-family: arial; font-size: 13px;"><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;"> ! </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">.</span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">! </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">. </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">! </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">البته زندان آدم را مرد می کند. عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است</span><span lang="ar-sa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">! </span><span lang="fa" style="font-family: arial; font-size: 14pt;">این بود انشای من.</span></span><br /></span>Unknownnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-90965260605843794052008-10-18T11:40:00.000-07:002009-04-08T05:34:22.334-07:00هیچ میدونی بی ریخت ترین و بد هیکل ترین پسری<br />که تا حالا باهاش دوست بودی سرنوشتش چی شده<br />و الان کجاست؟<br />_ آره، شوهرمه. الانم رفته سر کوچه نون بخره!Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-1856687277002376692008-06-18T08:31:00.000-07:002009-04-08T05:34:22.819-07:00<div dir="rtl" style="text-align: right;"> کره الاغی با حسرت از باباش میپرسه:بابایی الاغا هم زن میگیرن؟باباش میگه آره پسرم اتفاقا تو دنیا فقط الاغا زن میگیرن<br /></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-42372838021422306452008-05-09T04:36:00.000-07:002009-04-08T05:34:23.046-07:00نسخه اصلاح شده "سنتوری" مجوز اکران گرفت<div dir="rtl" style="text-align: right;">بر اساس این فیلمنامه اصلاح شده، علی سنتوری که یک نوازنده و آهنگساز معتاد است، پس از ورود به خانه پدری که در هنگام برپایی روضه مادرش می باشد، تحت تاثیر مواعظ روضه خوان قرار می گیرد و به جای جار و جنجال و طلب پول، در پای منبر ایشان می نشیند. او که به شدت تحت تاثیر سخنان واعظ قرار گرفته، سعی می کند که زندگی خود را اصلاح کند. علی سنتوری سپس به خانه خود رفته و تمام لوازم لهو و لعب (سازهای) خود را می شکند و به این ترتیب جواز ورود به خانه مادری را می یابد. او سپس با شرکت مداوم در جلسات روضه موفق به ترک اعتیاد شده و پس از اندکی با یکی از دختران محجبه که بطور مداوم در روضه شرکت می کند (طاهره خانم صبیه حاج مرتضی سیمانی)، ازدواج می کند.او سپس در حجره پدرش حاج آقا بلورچی مشغول به کار می شود و پس از کسب شرایط لازم به عضویت حزب موتله اسلامی درآمده و سرانجام به توصیه یکی از اعضای بلندپایه این حزب به هنر والا و فاخر نوحه خوانی رو می آورد و در این راه به موفقیت های شایانی می رسد...<br />از<a href="http://www.itanz.com/news/2008/05/post_46.php"> آی طنز</a><br /></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-82736942608366089132008-04-30T11:11:00.000-07:002009-04-08T05:34:23.207-07:00این مطلب خواندنی را از دست ندهید-<br /><a href="http://radiozamaaneh.com/cafe/2008/04/post_91.html"><span style="font-size:130%;"><br /></span></a><div dir="rtl" style="text-align: right;"><a href="http://radiozamaaneh.com/cafe/2008/04/post_91.html"><span style="font-size:130%;">تأثیر فیلمها بر روی زندگی زناشویی</span> لینک اصلی در سایت نویسنده -</a><br /></div><br />از این به بعد برای مطالبی که لینک آنها در وبلاگ قرار داده میشود یک پشتیبان از مطلب با نام نویسنده و لینک وبلاگ بروی<a href="http://mataleb4u.blogspot.com/"> این آدرس</a> قرار می گیرد .-<br /><br />علت این کار هم فیلترشدن آن وبلاگ و یا حذف برخی وبلاگهاست که منجر به از دست رفتن آن مطلب میگردد.-<br /><br /><span style="font-size:130%;"><br /><a style="color: rgb(153, 0, 0);" href="http://mataleb4u.blogspot.com/2008/04/blog-post.html">مطلب را در لینک کمکی بخوانید-</a><br /><br /></span>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-87225619218797459182008-03-21T12:55:00.001-07:002009-04-08T05:34:23.592-07:00<div dir="rtl" style="text-align: right;">یه باردو تا الگانس باهم ازدواج می کنن، بچه شون ژیان می شه. چون ازدواج فامیلی بوده!!!<br /></div>Unknownnoreply@blogger.com0