tag:blogger.com,1999:blog-8715792774988627682024-02-07T04:27:40.760-08:00جوک و اس ام اس دست اول ، طنز ، لطیفه ، شوخی ، خنده ، جدید ، بروزبا سلام خدمت خوانندگان عزیز وبلاگ به علت ف ی ل ت ر شدن قسمتی از وبلاگ از این پس وبلاگ را از آدرس زیر دنبال کنید http://persianjok2.blogspot.comUnknownnoreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-90500829137191354242008-04-12T09:35:00.000-07:002009-04-08T05:34:23.340-07:00<div dir="rtl" style="text-align: right;"> تركه توي كوپه قطار با يك خانم غريبه همسفر بوده. شب خانمه ميره تخت بالايي ميخوابه و تركه تخت پاييني. نصفه شب خانمه ميگه سردمه، كاش شما ميتونستي ميرفتي از مأمور قطار برام پتو ميگرفتي. تركه ميگه ميخوايي خانم امشب فرض كنيم زن و شوهر هستيم تا هردومون گرم شيم؟ خانمه كه همچين بگي نگي از پيشنهاد بدش نيومده بوده ميگه باشه حاضرم. تركه ميگه پس پاشو خودت برو پتو بگير، براي منم يه چايي بيار<br /></div>Unknownnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-20328482088859912882008-02-09T21:51:00.000-08:002009-04-08T05:34:23.829-07:00ترکه ادعاي پيغمبري ميكرده،رفيقاش بهش ميگن: بابا همينجوري كه نميشه! بايد بري چهل روز بشيني تو غار، تا از خدا برات وحي بياد. خلاصه ترکه ميره، دو روز بعد با دست و پاي شكسته و خوني مالي برميگرده! رفيقاش ميپرسن: چي شده؟! يارو ميگه: ما رفتيم تو غار، يهو جبرئيل با قطار اومد!Unknownnoreply@blogger.com0