tag:blogger.com,1999:blog-8715792774988627682024-02-07T04:27:40.760-08:00جوک و اس ام اس دست اول ، طنز ، لطیفه ، شوخی ، خنده ، جدید ، بروزبا سلام خدمت خوانندگان عزیز وبلاگ به علت ف ی ل ت ر شدن قسمتی از وبلاگ از این پس وبلاگ را از آدرس زیر دنبال کنید http://persianjok2.blogspot.comUnknownnoreply@blogger.comBlogger7125tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-70826264589564115302008-11-29T00:35:00.000-08:002009-04-08T05:34:22.049-07:00 تركه سوار خرش چپق كشون ميره تهران. چند تا بچه تهران ميان دستش بندازن بهش ميگن: حاجي چپقو بده خرتم بكشه! تركه ميگه : نه عزيزم خر من بچه تهرونه پيپ ميكشه <br /><br />به غضنفر میگن تو شهرتون آثار باستانی دارین؟ میگه نه ولی دارن میسازن<br /><br />هميشه پشت سر هر مرد موفق، زني هست .... که نتــــــــــونسته جلوی موفقيتش رو بگيره<br /><br />من نمی خواستم این حرف را بگویم و این را گذاشته بودم که ذخیرهی بلندمدت آخرتم باشد ولی حالا که اینطور است از سود 29 درصد آن سپرده بلند مدت صرف نظر میکنم و میگویم که من اگر اهل ریا و تظاهر بودم تا حالا گفته بودم که من خودم جانباز 102 درصد هستم. من همین الان که در خدمت شما هستم 25 کیلو ترکش، هفت گلوله، سه نارنجک، دو راکت و یک نصف میگ21 در بدن دارم اما یک کلام حرف نمیزنم. اما به فرض محال هم که ذرهای در حرفهای من تساهل شده باشد آیا این درست است که برای یک دستمال زعفرانیه را به آتش بکشند؟<br /><a href="http://www.google.com/reader/view/feed/http%3A%2F%2Fwww.itanz.com%2Fsite.xml">از آی طنز</a>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-27764386759497055622008-02-09T21:16:00.000-08:002009-04-08T05:34:23.840-07:00تهرانیه زنگ ميزنه 110 ميگه آقا صدي ده طرف ميگه بله بفرمائيد طرف ميگه بي انصاف تو بازار صدي پنج ميدنUnknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-5426499259787098272008-01-14T05:33:00.000-08:002009-04-08T05:34:24.279-07:00توی اتوبان تهران قم راهبندون میشه.. یکی می گه: چی شده؟ می گن: احمدی نژاد رو گروگان گرفتند می خوان آتیش بزنن. می گه: تا حالا کسی کمک هم کرده؟ می گن: آره تا حالا 30 لیتر بنزین جمع شدهUnknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-20268471183834739592007-09-17T00:37:00.001-07:002009-04-08T05:34:25.433-07:00يك سري بر و بچز وزارت اطلاعت داشتن واسه يك ماموريت خيلي خفن نيرو آماده ميكردن، از بين 1500 تا بهترين مأمورا، يك رشتيه و تركه و تهرونيه رو انتخاب ميكنند واسه تمرينات ويژه. خلاصه اين سه نفر رو يك سال تموم خفنناك آموزش ميدن و آخر سال بهشون ميگن فردا روز آخر آموزشتونه، براي اتمام اين مرحله فردا بايد خانوم هاتون رو هم بياريد سر تمرين. فردا ميشه و اين سه نفر هم دست خانوم رو ميگيرن ميرن دفتر مركزي. بعد يك مدت فرمانده مياد و به خانومها ميگه هركدوم برن تو يكي از سه تا اتاق دست راست، به سربازان هم ميگه كه هركدوم برن تو يكي از اتاقهاي سمت چپ. بعد ميره تو اتاق رشتيه، يك كلت بهش ميده، ميگه: برو تو اتاق شمارة 2، تو چشم زنت نگاه كن، بعد يك گلوله تو مغزش خالي كن بيا بيرون! يارو رشتيه ميره تو اتاق، يك مدت اونتو ميمونه، بعدِ 5-6 دقيقه اشك ريزان مياد بيرون، ميگه: اَوووو.. حاجي شرمندتم... نتونستم. فرمانده هم ميگه: گمشو از جلو چشم... اينجا جاي آدمهاي بي عرضه نيست. نوبت تركه مي شه. همين ماجرا تكرار مي شه. تركه اشك ريزان مياد بيرون، ميگه: حاجي خيلي شرمندم.. هركار ديگه بگي مي كنم ولي ايلده اين يكي از من بر نمياد. فرمانده هم دوباره دو سه تا ليچار بار مردك بدبخت ميكنه و ميره تو اتاق تهرونيه، بهش همون ماموريت رو ميده. خلاصه تهرونيه ميره تو اتاق و بعد دو سه دقيقه يهو از توي اتاق سر وصداي شكستن در وپنجره و جيغ و داد بلند ميشه! بعد يك 5-6 دقيقه سر و صدا ميخوابه، و تهرونيه خوني مالي با لباس پاره پوره ميا دبيرون. فرمانده كف ميكنه، ميگه: چي شد برادر؟! تهرونيه ميگه: والله حاجي فشنگ مشقي گذاشته بودن تو كلت، مجبور شدم با پايه صندلي خانوم رو بزنم تا جون بده!!!Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-57169515661025250112007-09-17T00:33:00.000-07:002009-04-08T05:34:25.462-07:00يك تهراني داشت براي يك آباداني لاف ميزد و ميگفت : من يك سگ دارم وقتي ميخواد بياد تو خونه در ميزنه!آبادانيه گفت : ولك , مگه كليد نداره ؟Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-53231700133628489532007-09-16T07:57:00.000-07:002009-04-08T05:34:25.550-07:00يه تهرانيه و يه اصفهانيه و يه تركه داشتن كنار خيابون ميشاشيدن. يه دفعه نيرو انتظامي ميرسه، به تهرونيه ميگن: مرتيكه! داري چي كار ميكني؟! ميگه: دارم مرگ بر شاه مينويسم. ميگن خوب اشكال نداره. به اصفهانيه ميگن: تو داري چه غلطي ميكني؟! ميگه دارم مينويسم :استقلال آزادي جمهوري اسلامي! بازم ميگن خوب اشكالي نداره نوبت به تركه ميرسه، هول ميشه نميدونسته چي بگه، ميگه: آقا من سواد ندارم، بيا خودت بگير هر چي ميخواي بنويسUnknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-871579277498862768.post-48392260477424260492007-09-04T02:31:00.000-07:002009-04-08T05:34:26.226-07:00<div align="right"> تهرانیه تو حج پرده ی کعبه رو گرفته بوده میگفته خدایا توبه دیگه واسه ترکا جوک نمیسازم...یه ترکه زد رو شونش گفت داداش قبله کدوم طرفه؟! فارسه داد میزنه: خدایا خاطره که میتونم تعریف کنم؟</div>Unknownnoreply@blogger.com1