مامان جان
سینا : مامان جان یه خواهش می کنم و یه چیزی می خوام ولی تو قبول نکن !
مامان جان : چیه پسرم بگو شاید قبول کردم !
سینا : نه مامان جان قول بده قبول نمی کنی
مامان جان : حالا بگو شاید شد !
سینا : نمی خوام بشه
مامان جان : خوب بگو !
سینا : من از شما می خوام و خواهش می کنم اجازه بدید قولکمو به خاطر کمک به غزه بشکنم شما اجازه نده !!
مدرسه گفته بود از مادراتون اجازه بگیرید و خواهش کنید برای کمک به غزه قولک ها شکسته بشه .
مامان جان : چیه پسرم بگو شاید قبول کردم !
سینا : نه مامان جان قول بده قبول نمی کنی
مامان جان : حالا بگو شاید شد !
سینا : نمی خوام بشه
مامان جان : خوب بگو !
سینا : من از شما می خوام و خواهش می کنم اجازه بدید قولکمو به خاطر کمک به غزه بشکنم شما اجازه نده !!
مدرسه گفته بود از مادراتون اجازه بگیرید و خواهش کنید برای کمک به غزه قولک ها شکسته بشه .
0 نظرات:
ارسال یک نظر