ترکه صبح ميره خونه ي دوستش ، بعد از يه ساعت مياد که بره دوستش ميگه نهار بمون ، نهار ميمونه ، بعد نهار مياد بره دوستش ميگه : حالا بيا يه دست تخته بزنيم ، بازي تموم ميشه مياد بره ، دوستش ميگه : بدون شام که نميشه.شام ميخوره مياد بره ، دوستش ميگه دير وقته! بخواب فردا برو، ميخوابه. صبح مياد بره دوستش ميگه : با شيکم خالي؟ بمون بعد صبحونه برو ، يارو ميگه : نه ديگه..خانم بچه ها تو ماشين منتظرند


0 نظرات:

ارسال یک نظر